با همه دلواپسی ها
خستگی باز پابندم
به این دلبستگی
با همکه خوب و بدی های تو یا
من دلی دارم هنوزم بی قرار
اگه میری برو اما دو روزه
نذار بیشتر از اینها دل بسوزه
آی بسوزه
نری یه وقت که اصلا بر نگردی
بدون اونروز منو دیوونه کردی
یادت نره چشم انتظاری داری
اینور دنیا یه نگاری داری
وای چه یار بی قراری داری
نگو نکن گریه شگون نداره
دیگریه این دل دیگه جا نداره
بذار با گریه دلو آروم کنم
طفلی دیگه اون همزبون نداره
یار مهربون نداره
یادت نره چشم انتظاری داری
اینور دنیا یه نگاری داری
وای چه یار بی قراری داری
تو ای با من از من هم خودی تر
منم دیدی که دیوانه شو اخر
منو تنها میذاری با جدایی
چه جور باور کنم تو باوفایی
تو بی وفایی
یادت نره چشم انتظاری داری
اینور دنیا یه نگاری داری
وای چه یار بی قراری داری
از عشق تو از قافله منجا ماندم
امروز که رفت
به انتظار فردا ماندم
فردا چو رسید
قافله ای نبود سرتاسر دشت
فردای دگر
قافله پر بود و گذشت
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0