عشق ما مثل یه جاده
ما دوتا مثل مسافر
روی این جاده می رفتیم
من و تو مثل دو عابر
روی این جاده می رفتیم
همه جا شونه به شونه
که مبادا یکی از ما
خسته رو جاده بمونه
من می گفتم که مبادا
گم بشیم دنیا بزرگه
هر جا یک شعله ببینیم
شعله ی چشمای گرگه
خنده هامون همه با هم
گریه هامون همه با هم
تو می گفتی که تمومه
قصه ی حسرت و ماتم
حالا از آخر قصه
کاشکی اول خبرم بود
با دل سنگی که داشتی
گرگ من همسفرم بود
حالا تو جاده ی بن یست
یکیمون تمها نشسته
می نویسه روی جاده
آه از این عشق شکسته
تو به آخرش رسیدی
واسه من اول راهه
واسه تو جدایی آسون
واسه من مثل یه چاهه
آخر قصه همینه
قصه ی عشق شکسته
یکیشون رفته رسیده
یکی رو جاده نشسته
آخر قصه همینه
قصه ی عشق شکسته
یکیشون رفته رسیده
یکی رو جاده نشسته
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0