از این بیراهۀ تردید از این بن بست میترسم
من از حسی که بین ما هنوز هم هست میترسم
ته این راه روشن نیست منم مثل تو می دونم
نگو باید برید از عشق نه می تونی نه می تونم
نه می تونیمبرگردیم نه رد شیم ازتو این بن بست
منم میدونم این احساس نباید باشه اما هست
دارم می ترسم از خوابی که شاید هر دومون دییدیم
از اینکه هر دومون با هم خلاف کعبه چرخیدیم
واسه کندن از این برزخ گریزی غیر دنیا نیست
نمیدونم ولی شاید بهشت اندازه ما نیست
ته این راه روشن نیست منم مثل تو می دونم
نگو باید برید از عشق نه می تونی نه می تونم
نه می تونیمبرگردیم نه رد شیم ازتو این بن بست
منم میدونم این احساس نباید باشه اما هست
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0