ای از همه کس با من آواره خودی تر
ای خوبتر از خوب من و از همه بهتر
من جز تو و عشق تو کس و کار ندارم
با هیچ کسی جز تو خدای دل خود کار ندارم
دریاب مرا دریاب مرا ،مرحمتی کن به من و یکدفعه بیدار کن از خواب مرا
دستم تو بگیر، خستمه،بیرون بکش از آب مرا
تو بانی این در بدری،این همه شوریده سری
از همه کس تازه تری،عشق تو بود یکنفری
این همه آن داد مرا
فریاد بزن، زیر دل آواز بزن،خسته شدی باز بزن
خط بزن از رسم قفس،پر بده آزاد مرا
تو بانی آزادی من باش و تو آزاد کن آزاد مرا
دکلمه آخر:
"""من اتفاق نارسی هستم که زود افتادم
افتاده و نیافتاده من ساده پای پیاده هنوز نیافتادم
دریاب مرا"""
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0