سی تا بهار گذشت و من بهار ندیدم
بهار نبود تو زندگیم تا تو رو دیدم
فصل تنهایی من،شکل زمستون بود
چشمای من پاییز زرد،همیشه گریون بود
اتاقکم شاهد سرگردونی دل بود
عشق همه جا سرزده بود،از من که غافل بود
باغچه ی دل ویرونه بود وقتی نبودی،هر نفسی بهونه بود وقتی نیودی
گلای زرد بی کسی،تک تک میمردند،دل تو قفس ویرونه بود وقتی نبودی
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0