دیگه از شهر و دیار شعر نمی گم
دیگه از دوری یار شعر نمی گم
دیگه با چرخ زمون کار ندارم
از تو و از روزگار شعر نمی گم
میخوام از خودم بگم
خودمو اشک چشام
خودمو درد و دل و بغض صدام
می خوام از دلم بگم
که یه عمره عاشقه
عاشق گلدون و گل
گلهای شقایقه
بذار از چشام بگم
که دیگه سو نداره
توی صد هزار تا گل
یکی شم بو نداره
بذار از رگام بگم
که دیگه خون نداره
اسمشه زنده مو اما بدنم جون نداره
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0