تو کوچه مون صدای تو
صدای خنده های تو
دیگه شنیده نمی شه
رفتی برای همیشه
چشمات برام یه قصه گفت
یه قصه از یه غصه گفت
یه قصه از جدائی ها
آخر آشنائی ها
گفتی قفس تنگ برات
گفتی هوای تازه نیست
خونه برات اندازه نیست
گفتی دیگه خسته شدی
طاووس پر بسته شدی
گفتی که آغاز می خوای
سرود پرواز می خوای
می خوای بری به اوجها
رو بال نرم موجها
گفتی که عشق من کمه
حرفهام برات پر از غمه
تو سینه قلب من شکست
رو بوم دل غروب نشست
انگار دارم خواب می بینم
مهتابو رو آب می بینم
چگونه باور بکنم
غصه رو از بر بکنم
عطر تنت تو خونه نیست
تو زندگیم بهونه نیست
حتی دیگه نمی تونم
زلفمو شونه بکنم
گل روی موهام بزنم
یا حتی حس کنم زنم
عکست هنوز رو طاقچمه
انگار باهام حرف می زنه
اما نمی دونه دارم
از غصه دیوونه می شم
خدا کنه صدای من
صدای گریه های من
یه روز به گوشت برسه
بهت بگه دیگه بسه
پرنده جون بیا خونت
بیا توی آشیونت
جفتت هنوز منتظره
چشماش همیشه به دره
جفتت هنوز منتظره
چشماش همیشه به دره
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0